زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

نی نی زینب

یکی بود ، یکی نبود

یکی بود ، یکی نبود. یکی اومد ، یکی رفت. یکی گرم بود و یکی از سرما خواب نرفت. یکی حرف داشت، یکی مهر سکوت بر لب. یکی سیر بود، یکی گرسنه . یکی می خندید ، یکی اشکش بند نمی اومد. یکی می دوید و یکی پا نداشت. یکی روزگارش سکه بود ، یکی دستش خالی. یکی از گریه های بچه کلافه بود و یکی ارزوی مادر شدن داشت. یکی نگاهش لرزید، یکی نگاهش رو دزدید... گلم، زینبم( ضحی خانم!) یکی بود ، یکی نبود. غیر از خدا رو کسی حساب باز نکن.   توجه: احتمالا بعد از این پست های زینب خانم رمزدار باشه . اگه دوست داشتین رمز مطالب رو در اختیارتون می ذارم.   ...
18 بهمن 1393

گزارش کوتاه سفر

سلام. بعد از یه سفر 13 روزه ، به خونه برگشتیم . دخترم دلتنگ باباجونش بود و کمتر اجازه داد از کنار خانواده بودن لذت ببرم. از دختر خاله ها و پسر خاله ها ممنونم که مرتب از خواسته هاتون کوتاه اومدین که دختر یزدی ! کمتر بهانه بگیره.   ...
18 بهمن 1393

دردانه باش...

صبح، شروع کار . دارم زینب رو میبرم مهد . آژانس منتظره. بدو زینب خانم ، دیر شد... از شیشه ماشین بیرون رو نگاه میکنم.یکی، دو تا، سه تا ! میرسیم به مهد و با دیگر مامانها حال و احوال میکنم. فقط خودم هستم! پوشش چادر این جا هم منسوخ شده! به راننده آژانس میگم :لطفا بریم مرکز مشاوره . اونجا هم به غیر از یه خانم سالمند و من کس دیگه ای نیست! خانم های جوان چادری در اجتماع انگشت شمار شدن. این یعنی اینکه من جز دردانه های خلقتم ! چادر من قلعه محکم نجابتم هست. خدایا ازت ممنوم و دخترم رو به خودت میسپرم . او را هم دردانه دوست بدار ...           ...
1 بهمن 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد