یکی بود ، یکی نبود
یکی بود ، یکی نبود. یکی اومد ، یکی رفت. یکی گرم بود و یکی از سرما خواب نرفت. یکی حرف داشت، یکی مهر سکوت بر لب. یکی سیر بود، یکی گرسنه . یکی می خندید ، یکی اشکش بند نمی اومد. یکی می دوید و یکی پا نداشت. یکی روزگارش سکه بود ، یکی دستش خالی. یکی از گریه های بچه کلافه بود و یکی ارزوی مادر شدن داشت. یکی نگاهش لرزید، یکی نگاهش رو دزدید... گلم، زینبم( ضحی خانم!) یکی بود ، یکی نبود. غیر از خدا رو کسی حساب باز نکن. توجه: احتمالا بعد از این پست های زینب خانم رمزدار باشه . اگه دوست داشتین رمز مطالب رو در اختیارتون می ذارم. ...
نویسنده :
مامان زینب
21:02